مطالعات دیکانستراکشن و فولدینگ دانلود فایل ورد معماری دیکانستراکشن و فولدینگ و مقایسه با یکدیگر
فهرست
مقدمه
بخش اول – مقدمات فلسفی
بخش دوم- معماری دیکانستراکشن
معماری فولدینگ
موزه زندگی
بخش سوم -معماری فولدینگ
ویژگیهای معماری فولدینگ:
بخش چهارم – مقایسه ی معماری دیکانستراکشن و فولدینگ
– شباهتها
– تفاوتها
بخش پنجم – جمعبندی و نتیجهگیری
اسامی خاص
فهرست منابع مورداستفاده
مقدمه
در بررسی آثار معماری در ادوار مختلف تاریخ میتوان به رابطهی مستقیم و عمیق بین نحوهی نگرش و ایدئولوژی بشر نسبت به هستی و اعتقادات او و به طور کلی آن چه را فرهنگ مینامیم و آنچه که به عنوان اثر معماری عرضه مینماید پی برد.
به این معنی که نحوه ی تفکر و تفسیرانسان از هستی در شکلگیری معماری او به شدت تأثیرگذار بوده است. به عبارت دیگر آن چه به عنوان کالبد معماری شکل میگیرد، متأثر از کیفیات روحی است، که خالق آن اثر مدنظر داشته است درست به مثابهی نقاشی کودکی که از روی آن میتوان به نحوه تفکر و حالات روانی کودک در هنگام خلق نقاشیاش پی برد.
بخش اول – مقدمات فلسفی
قبل از بررسی ویژگیهای معماری دیکانستراکشن (Deconstruction) و فولدینگ (folding) ابتدا باید به فلسفهای که این دو نوع معماری از آن ملهم گردیده اشاره کنیم.
فلسفه ی هر دو نوع سبک شباهتهای بسیار زیادی دارد و اندک تفاوت بین فلسفه ی آنها در بخش چهارم (به عنوان تفاوت دو سبک) آورده شده است.
مکتب ساختارگرایی (ساختگرایی – structuralism) که در نقطهی مقابل با دیکانستراکشن قرار دارد، به عنوان یک روش تجزیه و تحلیل، در ابتدا توسط فردیناند سوسور (F. Desaussure – ۱۸۵۷ – ۱۹۱۳) در زبان شناسی وارد و گسترش پیدا کرد.
بخش دوم- معماری دیکانستراکشن
دیکانستراکشن در فارسی به ساختار زدایی ، شالوده شکنی ، واسازی ، بنیان فکنی ، ساختار شکنی و بن فکنی ترجمه شده است . شاید این کثرت اسامی به دلیل آن باشد که دیثکانستراکشن یک نگرش چند وجهی و چند معنایی به دال و مدلول و هر نوع متنی دارد .
از آنجایی که مبانی دیکانستراکشن مستقیما از فلسفه دیکانستراکشن استخراج شده و به لحاظ آشنایی نسبتا اندک معماران با فلسفه این مکتب ، برای استنباط معماری دیکانستراکشن ، ابتدا لازم است فلسفه دیکانستراکشن و مهم تر از آن ، زمینه های نظری این نحله فکری تبیین شود.
معماری فولدینگ
معماری فولدینگ یکی از سبک های مطرح در دهه پایانی قرن گذشته بود . فلسفه فولدینگ برای نخستین بار توسط فیلسوف فقید فرانسوی ، ژیل دلوز مطرح شد . وی همچون ژاک دریدا از جمله فلاسفه مکتب پسا ساختارگرایی محسوب می شود . دلوز نیز مانند دریدا اساس اندیشه خود را بر زیر سوال بردن بینش مدرن و مکتب ساختارگرایی قرار داد .
فلسفه دلوز ، یک فلسفه افلاطون ستیز و دکارت ستیز است . به عبارت دیگر می توان بیان نمود که فولدینگ یک طرح ضد دکارتی است . از نظر دلوز ، هستی از زیر بناهای عقل ریاضی استخراج نشده است . وی در کتاب معروف خود ، ضد ادیپ سرمایه داری و اسکیزوفرنی ( ۱۹۷۲) خرد مدرن را مورد پرسش قرار داد . از نظر دلوز ، خرد هر جایی است .
موزه زندگی
فرانک گری
واژه واسازی یا ساختار شکنی ( deconstruction) یکی از سبکهای جدید در معماری می باشد. در این سبک از معماری معمار به شیئ تقریبآ فاقد حجم مشخص طرحی معماری می دهد.مانند این که شما بخواهید از فرم کاغذ مچاله، یک ساختمان برای موزه خلق کنید.
تنوع زیست محیطی از یک سو و فرم موزه از سوی دیگر,فضا را برجسته میسازد.ساختن و پرداختن بدان پلی خواهد بود که ساختمان را به زندگی ارتباط و سوق میدهد.برجستگی متقابل موزه,تاثیری فوق العاده ای خواهد بود که متاثر از نزدیکی فرم خانه با طبیعت میباشد.بام غرفه ها به وسیله سقف های رنگارنگ حتی از فاصله های دور نمایان خواهند بود و موجی خواهد بود که در نزدیکی ساحل نقش میبندد و ناظر را از میان دریایش اغوا میکند و همچنان که بر پهنه های حسی وسعت متلاطم است گویای پیوند انچه در نهانش است با طبیعت بکرش میباشد و جاذب کشتی های توریستی کانال پاناما به سوی خود خواهد بود.جمعآ این پشت بامها ناهمواری هائی خواهند داشت که گوشه هایی از طبیعت اطرافشان می باشد و یک بازنمایی روشن از نیروهای طبیعت که گوشه هایی از جهان مان میباشد خواهد بود.این منطقه یک تاریخ غنی دارد.ان اصولا مشتمل از سلسله ای از جزایر می باشد که بوسیله گذرگاهی که از سنگ و صخره می باشد اتصال یافته اند و کانال پاناما را خلق کرده اند.
بخش سوم -معماری فولدینگ
سبک دیگری از معماری، که زاییدهی مکتب دیکانستراکشن است، و از دههی پایانی قرن بیستم مطرح گردید فولدینگ نام دارد.
ویژگیهای معماری فولدینگ:
– : لایه لایه بودن (چند لایگی) با حفظ ماهیت هر لایه و قرارگیری لایهها در کنار هم
– : افق گرایی و همترازی لایهها
– : فرمهای قابل انعطاف و قابل تطبیق با شرایط محیطی سایت (week form و معماری ارگانیک)
– : در این نوع معماری تباینهایی مانند تقارن، عدم تقارن و… به چشم میخورند اما این تضادها به نسبت دیکانستراکشن منعطفترند و در هم میآمیزند، به عبارت دیگر مثل دیکانستراکشن تضادها کاملاً مجزا نیستند و با عناصر واسطه به هم مربوطاند. (اگر درست فهمیده باشیم)
در بسیاری از جهات (تقریباً در همهی موارد) دیکانستراکشن و فولدینگ در فلسفه مشابه هستند، و در واقع فلسفهی فولدینگ کاملاً نشئت یافته از فلسفهی دیکانستراکشن است. کثرت معانی و عدم ارجحیت در تقابلها در هر دو فلسفه وجود دارد، اما در فلسفهی فولدینگ تضادها با انعطاف بیشتری در کنار هم قرار میگیرند .
در معماری دیکانستراکشن تضادها و تباینها در معماری به صورت مجزا شکل مییابند، اما در معماری فولدینگ هر چند این تضادها شکل مییابند اما این تضادها به صورت انعطافپذیری در هم میآمیزند. به عنوان مثال با استفاده از یک عنصر واسطه این تباینها در هم میآمیزند. (دقت داریم، چه در معماری فولدینگ و چه در معماری دیکانستراکشن این که میگوییم تضاد به مفهوم ارجحیت یک عنصر در مقابل عنصر متضاداش نیست بلکه به معنای کاربرد همزمان هر دو عنصر متضاد در طرح است.) (اگر درست فهمیده باشیم.)
همانطور که در قسمت قبل گفته شد، هم معماری دیکانستراکشن و هم معماری فولدینگ و حتی معماری پرش کیهانی نیز شباهتهای زیادی به هم دارند و در امتداد تجربههای هم هستند که این خود ناشی از محوریت مشترک آنهاست که این محوریت مشترک همان «علم روز» است